روزنامه منسوب به قاليباف شهردار تهران كه "تخريب جبهه پايداري" بهعنوان وظيفه روزانهاش تعريف شده است، امروز در ادامه پيگيري مأموريت سازماني، اقدام به درج گزارش- گفتوگويي كرد كه حاوي توهينهاي صريح به آيتالله مصباح يزدي است.
به گزارش رجانيوز، نكته جالب در جوسازيها عليه جبهه پايداري اين است كه در ابتداي اغلب اين گزارشها امضاي فردي ديده ميشود كه جزو پادوهاي رسانهاي جريان فتنه بوده و در شرايطي كه هنوز افتضاح ناشي از بازداشت سرپرست سابق اين روزنامه جمع و جور نشده، رسانه منتسب به آقاي قاليباف شمشير را عليه تشكل انقلابي تحت نظارت دو فقيه و عالم برجسته ديني از رو بسته است.
اين روزنامه در شماره امروز خود، ادعاي سوء استفاده جبهه پايداري عليه آيتالله مصباح يزدي را مطرح كرده و بهنحوي وانمود كرده است كه گويا ايشان هيچ ارتباطي با جبهه پايداري ندارد، صرفاً سخنران همايش اعلام موجوديت بوده است و پس از آن جبهه پايداري از نام ايشان سوء استفاده ميكنند. نويسنده گزارش سپس اين سؤال را طرح ميكند كه "آيا چنين رفتارهايي نوعي بياخلاقي سياسي است يا نوعي تبليغ انتخاباتي براي رسيدن به كرسيهاي بهارستان محسوب ميشود؟"
اما آنچه كه مهمتر از اتهامزني به جبهه پايداري است، تصويرسازي از آيتالله مصباح (عالم برجستهاي كه كمتر شخصيتي مانند او مورد تجليل رهبر معظم انقلاب قرار گرفته است)، بهعنوان يك روحاني است كه نميتواند جلوي سوء استفاده جريانهاي سياسي را بگيرد يا آنطور كه محسن غرويان (شاگرد مطرود آيتالله مصباح) تلويحاً مدعي شده، در حد مسائل شخصي و گروهي خود را تنزل داده است.
اين روزنامه همچنين بهنحوي القا كرده است كه جبهه پايداري قصد دارد ميان آيتالله مهدويكني و آيتالله مصباح يزدي اختلافهايي ايجاد كند.
در اين نوشته، القائات گردانندگان روزنامه با آيتالله ممدوحي و حجتالاسلام محسن غرويان به بحث گذاشته شده است. اما كسي كه بدون آشنايي با سابقه تهيه كننده اين گزارش در حمايت از جريان و سران فتنه كه همچنان ادامه دارد، سؤالهاي مصاحبه با اين دو شخصيت را ميخواند، ممكن است تصور كند كه وي از طرفداران دو آتيشه جريان اصولگرايي است كه اكنون براي رسيدن اين جريان به وحدت، آرام و قرار ندارد!
سؤالهاي مطرح شده در اين مصاحبهها:
گفتوگو با آيتالله ممدوحي؛
مدتهاست كه برخي جريانات سياسي براي كسب كرسيهاي بهارستان از بزرگان مورد وثوق مردم به عنوان رهبران و حاميان خود نام ميبرند اما اين بزرگان هيچگاه چنين حمايتهايي را تاييد نكردهاند. نمونه آن جبهه پايداري است كه آيتالله مصباح يزدي را رهبر خود معرفي ميكند.
هدفشان از اين اقدامات چيست؟
تا چه حد در اجراي اين ترفند به موفقيت رسيدهاند؟
اكنون هم به نظر ميرسد برخي سعي دارند تا آيتالله مصباح يزدي را بهعنوان تابلوي يك جريان و جبهه سياسي در انتخابات نهم مجلس شوراي اسلاميمعرفي كنند. به نظرتان تا چه حد موفق خواهند بود؟
فكر ميكنيد استفاده از نام بزرگان تاثيري در جذب آراي مجلس داشته باشد؟
خاطرمان هست كه بزرگان معمولا به دور از تعلقات حزبي و سياسي وارد گود وحدت بخشي اردوگاه اصولگرايان ميشوند اما برخيها اين اقدامات را با تفسير به راي به محملي براي كنار زدن اين بزرگان تبديل ميكنند. آيا اين فرجام را ميتوانند براي بزرگاني مانند آيات كني، يزدي و مصباح يزدي نيز رقم بزنند؟
گفتوگو با حجتالاسلام غرويان؛
در برخي مواقع روحانيت با انديشه خيرخواهي به ميدان رقابتهاي سياسي ميآيند اما برخي جريانات از حضور روحانيت به نفع تبليغات انتخاباتي خود استفاده مينمايند. اصولا از نگاه شما، روحانيت چه نقشي در رقابتهاي سياسي احزاب و گروهها دارد؟
منظور من گروههاي سياسياي بود كه از روحانيت براي جلب آراي مردمياستفاده ميكنند كه نمونه آن گروههايي هستند كه كه از آيتالله مصباح يزدي به عنوان ليدر خود نام ميبرند.
با توجه به اين موارد، پس چرا برخي وارد بازيهاي سياسي اين جريانها ميشوند؟
بهنظر ميرسد برخي روحانيون هم با نيات خيرخواهانه وارد ميشوند اما در ميانه راه در مسير بازيهاي سياسي ميافتند.
احزاب سياسي چه وظيفهاي در قبال روحانيتي دارند كه وارد صحنه ميشوند؟
اينكه پادوهاي رسانهاي جريان فتنه كه بعضاً در روز راهپيمايي با شكوه 9 دي 88 از ساختمان همين روزنامه مردم مؤمن و انقلابي را تمسخر ميكردند (كه منجر به درگيريهايي نيز شد)، بخواهند فقيه و دانشمند برجستهاي از جمله آيتالله مصباح را با روشهاي منافقانه تخريب كنند يا به جبهه پايداري كه متشكل از عناصر انقلابي با سوابق روشن است، حمله كنند، چندان عجيب نيست اما آقاي قاليباف كه با رسانههاي پرشمار مرتبط با خود شرايطي ايجاد كرده كه عليرغم مواضع مبهماش در جريان فتنه 88 حضور خود را در مركزيت تصميمگيري براي جمعي از اصولگرايان تثبيت كرده است، انتظار ميرود به حداقلهاي ادعاي اصولگرايي پايبند باشد.
اين هم كه روزنامه منسوب به قاليباف براي پاسخ ندادن به ابهامها در مورد سازوكار 8+7، بهويژه حضور نماينده او در اين تركيب، اقدام به فرافكني و ايراد تهمتهايي مانند "سهمخواهي" و "سوء استفاده از روحانيت" كند تا صورت مسأله عوض شود و كسي سراغ سؤال اصلي را نگيرد، نيز يكي ديگر از بياخلاقيهاي رسانهاي است اما كاش بهجاي تدارك اين حجم از بياخلاقي رسانهاي و صرف كردن انرژي و هزينه، به ابهامهاي اساسي در مورد تركيب 8+7 پاسخ كوتاهي داده ميشد تا نشان داده شود كه براي تودههاي مردم بهعنوان بدنه اصلي جريان اصولگرا، ارزش قائل و حاضر هستند حداقل در مورد منطق سازوكار انتخاباتي كه قرار است از درون آن ليست اصولگرايان بيرون بيايد، توضيح دهند.
نكته قابل توجه ديگر اينكه اينگونه توهين به آيتالله مصباح منحصر به روزنامه منسوب به شهردار تهران هم نيست بلكه شنيده شده در برخي محافل ديگر نيز اين ادعا مطرح شده است اما گويا رسانهاي كردن اين جسارت برعهده تيم رسانهاي ناپخته منسوب به آقاي قاليباف با گرايشهاي نزديك به فتنه گذاشته شده است.
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : توهين پادوهاي فتنه, آيتالله مصباحيزدي, روزنامه منسوب به قاليباف, تخريب جبهه پايداري, ,